Expressing Cause and Effect in English / بیان علت و معلول در انگلیسی
و کاربرد:
Because, since, due to, as, thanks to, therefore, so
.
I help you because I like you.
چون دوستت دارم به تو کمک میکنم
.
I study hard because I want to pass the exam.
من سخت مطالعه میکنم چون میخواهم امتحان رو پاس شوم
.
We have to go home since we have no idea where to go next.
از آنجا که ایده ی دیگری برای رفتن به جایی نداریم باید به خانه برویم
.
You need to hurry up since it’s very late now.
چون خیلی دیر است باید عجله کنی
.
I can’t go out as it’s raining.
چون دارد باران میبارد، نمیتوانم بروم بیرون
.
I can’t run fast as I’m too fat.
چون خیلی چاقم نمیتوانم سریع بدوم
.
I love you, so I will do everything to make you happy.
دوستت دارم، پس هر کاری خواهم کرد که تو را خوشحال کنم
.
I didn’t eat anything, so I’m very hungry now.
چیزی نخوردم، بنابر این الان خیلی گرسنه ام
.
We had to cancel the picnic because of bad weather.
به خاطر هوای نامناسب باید پیک نیک را کنسل میکردیم
.
I did it because of you.
من به خاطر تو آن کار را کردم
.
The flight was canceled due to the storm.
به خاطر توفان پرواز کنسل شد
.
I came home late due to the traffic jam.
به خاطر ترافیک زیاد دیر به خانه آمدم
.
He didn’t work hard. As a result, he was fired.
او خوب کار نکرده بود، در نتیجه اخراج شد
.
I was busy this evening. Therefore, I couldn’t come to your party.
امروز عصر سرم شلوغ بود، بنابراین نتوانستم به میهمانی تو بیایم
.
Thanks to his hard work, he got a raise.
به لطف تلاشهایش، ترفیع گرفت
.
نظر شما در مورد این پست؟
فرصت تکرار بین عبارتها چطوره؟؟
.
دوستان و همراهان
و کاربرد:
Because, since, due to, as, thanks to, therefore, so
.
I help you because I like you.
چون دوستت دارم به تو کمک میکنم
.
I study hard because I want to pass the exam.
من سخت مطالعه میکنم چون میخواهم امتحان رو پاس شوم
.
We have to go home since we have no idea where to go next.
از آنجا که ایده ی دیگری برای رفتن به جایی نداریم باید به خانه برویم
.
You need to hurry up since it’s very late now.
چون خیلی دیر است باید عجله کنی
.
I can’t go out as it’s raining.
چون دارد باران میبارد، نمیتوانم بروم بیرون
.
I can’t run fast as I’m too fat.
چون خیلی چاقم نمیتوانم سریع بدوم
.
I love you, so I will do everything to make you happy.
دوستت دارم، پس هر کاری خواهم کرد که تو را خوشحال کنم
.
I didn’t eat anything, so I’m very hungry now.
چیزی نخوردم، بنابر این الان خیلی گرسنه ام
.
We had to cancel the picnic because of bad weather.
به خاطر هوای نامناسب باید پیک نیک را کنسل میکردیم
.
I did it because of you.
من به خاطر تو آن کار را کردم
.
The flight was canceled due to the storm.
به خاطر توفان پرواز کنسل شد
.
I came home late due to the traffic jam.
به خاطر ترافیک زیاد دیر به خانه آمدم
.
He didn’t work hard. As a result, he was fired.
او خوب کار نکرده بود، در نتیجه اخراج شد
.
I was busy this evening. Therefore, I couldn’t come to your party.
امروز عصر سرم شلوغ بود، بنابراین نتوانستم به میهمانی تو بیایم
.
Thanks to his hard work, he got a raise.
به لطف تلاشهایش، ترفیع گرفت
.
نظر شما در مورد این پست؟
فرصت تکرار بین عبارتها چطوره؟؟
.
دوستان و همراهان
- دسته بندی
- آموزش
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند