چون صيد بدام تو به هر لحظه شکارم................ای طرفه نگارم
از دوری صياد دگر تاب ندارم.........................رفته ست قرارم
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم...............رهايی نتوانم
تا دام در آغوش نگيرم نگرانم.........................وای از دل زارم
از ناوک مژگان چو دو صد تير پرانی...............بر دل بنشانی
چون پرتو خورشيد اگر رو بکشانی.................وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مويم...
از ديده ره کوی تو با عشق بشويم...
با حال نزارم
برخيز که داد از من بيچاره ستانی
بنشين که شرر بر دل تنگم بنشانی
تا آن لب شيرين به سخن باز گشايی..........خوش جلوه نمايی
ای برده امان از دل عاشق تو کجايی.............تا سجده گزارم
گر بوی ترا باد به منزل برساند......جانم برهاند
ور نه زوجودم اثری هيچ نماند......جز گرد و غبارم
از دوری صياد دگر تاب ندارم.........................رفته ست قرارم
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم...............رهايی نتوانم
تا دام در آغوش نگيرم نگرانم.........................وای از دل زارم
از ناوک مژگان چو دو صد تير پرانی...............بر دل بنشانی
چون پرتو خورشيد اگر رو بکشانی.................وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مويم...
از ديده ره کوی تو با عشق بشويم...
با حال نزارم
برخيز که داد از من بيچاره ستانی
بنشين که شرر بر دل تنگم بنشانی
تا آن لب شيرين به سخن باز گشايی..........خوش جلوه نمايی
ای برده امان از دل عاشق تو کجايی.............تا سجده گزارم
گر بوی ترا باد به منزل برساند......جانم برهاند
ور نه زوجودم اثری هيچ نماند......جز گرد و غبارم
- دسته بندی
- موسیقی سنتی و نواحی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند