با دو حکیم از سر همخانگی/شد سخنی چند ز بیگانگی/لاف منی بود و توی برنتافت/ملک یکی بود و دوی برنتافت/حق دو نشاید که یکی بشنوند/سر دو نباید که یکی بدروند/جای دو شمشیر نیامی که دید/بزم دو جمشید مقامی که دید/هر دو به شبگیر نوائی زدند/خانه فروشانه طلائی زدند/کز سر ناساختگی بگذرند/ساخته خویش دو شربت خورند/تا که درین پایه قویدلترست/شربت زهر که هلاهلترست
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند