به منظور اطلاع از اضافه شدن کتابهای جدید، در کانال ما عضو شوید:
https://bit.ly/32WNB6G
آکاکی پس از سالها محرومیت موفق میشود شنلی تهیه کند تا خود را گرم نگه دارد، اما در نخستین روز آن را از او میدزدند و از این غصه بیمار میگردد.
وصف بینوایی مرد بیچاره و فداکاریهای او برای خرید شنل، شبهایی که در تاریکی بهسر میبرده و چراغ روشن نمیکرده، مقدار غذایی را که از برنامه زندگی حذف کرده و چشمپوشیهای او از خرید چیزهای ضروری زندگی، همه اینها چنان است که خواننده را به نوعی تشویش دچار میکند.
آکاکی کارمندی است که هیچ یک از همکارانش او را نمیفهمند؛ مسخرهاش میکنند و مثل یک دلقک به وی میخندند و با او رفتار میکنند. تا جایی که آکاکی تصمیم میگیرد خودش را زیر یک شنل نو مخفی و با توسل جستن به شنل احترام جامعه را به خود جلب کند!
در شنل، تنها کسی که خواننده نمیتواند با او همزادپنداری کند، آکاکی است. البته این ترس و یا مسخرگی آکاکی نیست که به داستان نمود میدهد، بلکه موقعیت شغلی و محیط کارمندی اوست که حقیر و سیاه جلوه میکند. آکاکی التماس میکند تا همکارانش او را اذیت نکنند. برای رهایی خود از موقعیت و لحظهای که طبیعت و یا سرنوشت برای او پیش آورده است، التماس میکند.
*نیکلای واسیلیویچ گوگول در اول آوریل سال ۱۸۰۹ در سوروچنسی از ولایت پولتاوای روسیه به دنیا آمد. استعدادهای گوگول در دبیرستان شکوفا شد و همینجا بود که نخستینبار دست به کار نوشتن شد. پس از آنکه سالها رؤیای دیدار پوشکین را در سر داشت، سرانجام در سال ۱۸۳۰ با وی ملاقات کرد و کمکم به محافل ادبی راه پیدا کرد. در سال ۱۸۳۵ چهار عنوان کتاب از گوگول منتشر شد و در همان سالها بود که او را بهعنوان هشیارترین و ماهرترین قصهنویس روسیه میخواندند. او در سال ۱۸۳۶ روسیه را ترک کرد و تا سال ۱۸۴۸ در رم زیست و در طول این سالها رمانی بزرگ به نام نفوس مرده را نوشت. انتشار این اثر اوج فعالیت گوگول بود و با استقبالی همگانی مواجه شد. پس از این دوران گوگول دچار وسواسهای مذهبی شد و نارضایتیاش از خویشتن شدت یافت و به نوشتن عقایدش به شکل نصیحت و موعظه پرداخت و برخلاف انتظار گوگول نهتنها استقبالی از آن نشد، بلکه حتی پرشورترین طرفدارانش به دلیل عقاید سست و پشتیبانیاش از حکومت به وی تاختند. مدتی بعد به روسیه بازگشت و مجدداً دست به کار تکمیل رمان «نفوس مرده» شد، اما در حالتی از بحران روانی چند روز پیش از مرگش تمام نسخههای دستنویس آن را سوزاند و سرانجام در چهارم مارس سال ۱۸۵۲ درگذشت.
مجموعه داستان «یادداشتهای یک دیوانه» در سال ۱۸۴۲ منتشر شد و استقبال گرم خوانندگان و منتقدان ادبی را همراه داشت و او را در مقام قصهنویس تثبیت کرد.
کاری از گروه ایران صدا
#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان
https://bit.ly/32WNB6G
آکاکی پس از سالها محرومیت موفق میشود شنلی تهیه کند تا خود را گرم نگه دارد، اما در نخستین روز آن را از او میدزدند و از این غصه بیمار میگردد.
وصف بینوایی مرد بیچاره و فداکاریهای او برای خرید شنل، شبهایی که در تاریکی بهسر میبرده و چراغ روشن نمیکرده، مقدار غذایی را که از برنامه زندگی حذف کرده و چشمپوشیهای او از خرید چیزهای ضروری زندگی، همه اینها چنان است که خواننده را به نوعی تشویش دچار میکند.
آکاکی کارمندی است که هیچ یک از همکارانش او را نمیفهمند؛ مسخرهاش میکنند و مثل یک دلقک به وی میخندند و با او رفتار میکنند. تا جایی که آکاکی تصمیم میگیرد خودش را زیر یک شنل نو مخفی و با توسل جستن به شنل احترام جامعه را به خود جلب کند!
در شنل، تنها کسی که خواننده نمیتواند با او همزادپنداری کند، آکاکی است. البته این ترس و یا مسخرگی آکاکی نیست که به داستان نمود میدهد، بلکه موقعیت شغلی و محیط کارمندی اوست که حقیر و سیاه جلوه میکند. آکاکی التماس میکند تا همکارانش او را اذیت نکنند. برای رهایی خود از موقعیت و لحظهای که طبیعت و یا سرنوشت برای او پیش آورده است، التماس میکند.
*نیکلای واسیلیویچ گوگول در اول آوریل سال ۱۸۰۹ در سوروچنسی از ولایت پولتاوای روسیه به دنیا آمد. استعدادهای گوگول در دبیرستان شکوفا شد و همینجا بود که نخستینبار دست به کار نوشتن شد. پس از آنکه سالها رؤیای دیدار پوشکین را در سر داشت، سرانجام در سال ۱۸۳۰ با وی ملاقات کرد و کمکم به محافل ادبی راه پیدا کرد. در سال ۱۸۳۵ چهار عنوان کتاب از گوگول منتشر شد و در همان سالها بود که او را بهعنوان هشیارترین و ماهرترین قصهنویس روسیه میخواندند. او در سال ۱۸۳۶ روسیه را ترک کرد و تا سال ۱۸۴۸ در رم زیست و در طول این سالها رمانی بزرگ به نام نفوس مرده را نوشت. انتشار این اثر اوج فعالیت گوگول بود و با استقبالی همگانی مواجه شد. پس از این دوران گوگول دچار وسواسهای مذهبی شد و نارضایتیاش از خویشتن شدت یافت و به نوشتن عقایدش به شکل نصیحت و موعظه پرداخت و برخلاف انتظار گوگول نهتنها استقبالی از آن نشد، بلکه حتی پرشورترین طرفدارانش به دلیل عقاید سست و پشتیبانیاش از حکومت به وی تاختند. مدتی بعد به روسیه بازگشت و مجدداً دست به کار تکمیل رمان «نفوس مرده» شد، اما در حالتی از بحران روانی چند روز پیش از مرگش تمام نسخههای دستنویس آن را سوزاند و سرانجام در چهارم مارس سال ۱۸۵۲ درگذشت.
مجموعه داستان «یادداشتهای یک دیوانه» در سال ۱۸۴۲ منتشر شد و استقبال گرم خوانندگان و منتقدان ادبی را همراه داشت و او را در مقام قصهنویس تثبیت کرد.
کاری از گروه ایران صدا
#Ketabkhan#کتاب صوتی#کتاب گویا#کتاب خوان
- دسته بندی
- کتاب صوتی
- برچسب
- کتاب صوتی, audio book, audiobook
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند