شاملو - دفتر در آستانه ..... ظلماتِ مطلقِ نابینایی
ظلماتِ مطلقِ نابینایی.
احساسِ مرگزای تنهایی.
«ــ چه ساعتیست؟ (از ذهنت میگذرد)
چه روزی
چه ماهی
از چه سالِ کدام قرنِ کدام تاریخِ کدام سیاره؟»
تکسُرفهیی ناگاه
تنگ از کنارِ تو.
آه، احساسِ رهاییبخشِ همچراغی!
۱ مهرِ ۱۳۷۰
.
ظلماتِ مطلقِ نابینایی.
احساسِ مرگزای تنهایی.
«ــ چه ساعتیست؟ (از ذهنت میگذرد)
چه روزی
چه ماهی
از چه سالِ کدام قرنِ کدام تاریخِ کدام سیاره؟»
تکسُرفهیی ناگاه
تنگ از کنارِ تو.
آه، احساسِ رهاییبخشِ همچراغی!
۱ مهرِ ۱۳۷۰
.
- دسته بندی
- موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند