Write For Us

Shamlou -Nima -Khorous Mikhanadنیما - خروس می خواند - با صدای شاملو

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
318 نمایش
Published
نیما - خروس می خواند - با صدای شاملو

قوقولی قو ! خروس می‌خواند .
از درون ِ نهفت ِ خلوت ِ ده ،
از نشيب ِ رگی که چون رگ ِ خشک ،
در تن ِ مردگان دواند خون
می‌تند بر جدار ِ سرد ِسحر
می‌تراود به هر سوی ِ هامون .


با نوايش از او ره آمده پر ،
مژده می‌آورد به گوش آزاد ،
می‌نمايد رهش به آبادان
کاروان را در اين خراب آباد .


نرم می‌آيد
گرم می‌خواند
بال می‌کوبد
پر می‌افشاند .


گوش بر زنگ ِ کاروان ِ صداش
دل بر آوای ِ نغز ِ او بسته است
قوقولی قو ! بر اين ره ِ تاريک
کيست کو مانده ؟ کيست کو خسته است ؟


گرم شد از دم ِ نواگرِ او
سردی‌آور شب ِ زمستانی .
کرد افشای ِ رازهای ِ مگو
روشن‌آرای صبح ِ نورانی .


با تن ِ خاک بوسه می‌شکند ،
صبح ِ نازنده صبح ِ ديرسفر ؛
تا وی اين نغمه از جگر بگشود
وز ره ِسوز ِ جان کشيد به در .


قوقولی قو ! ز خطّه‌ی ِ پيدا
می‌گريزد سوی ِ نهان شب ِ کور .
چون پليدی دروج کز در ِ صبح
به نواهای روز گردد دور .


می‌شتابد به راه ، مرد ِ سوار
گرچه‌اش در سياهی اسب رميد
عطسه‌ی ِ صبح در دماغش بست
نقشه‌ی ِ دلگشای ِ روز ِ سپيد


اين زمانش به چشم
همچنانش که روز
ره بر او روشن
شادی آورده است
اسب می‌راند .


قوقولی قو ! گشادهشد دل و هوش
صبح آمد . خروس می‌خواند .


همچو زندانی ِ شب ِ چون گور ،
مرغ از تنگی ِ قفس جسته است
در بيابان و راه ِ دور و دراز
کيست کو مانده ؟ کيست کو خسته است ؟

.
دسته بندی
موسیقی سنتی
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند