سعدی خوانی با آناهیتا الف - غزلیات خوانی قسمت سوم - غزل سوم
درود بر شما
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون خیلی سپاسگزارم
لایک و سابسکراب فراموش نشه دوستان عزیز
بریم سراغ غزل سوم از دیوان غزلیات شیخ اجل استاد سخن، سعدی
روی تو خوش مینماید آینهٔ ما
کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
چون می روشن در آبگینهٔ صافی
خویِ جمیل از جمالِ روی تو پیدا
هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت
از تو نباشد به هیچ روی شکیبا
صیدِ بیابان سر از کمند بپیچد
ما همه پیچیده در کمند تو عمدا
طایرِ مسکین که مهر بست به جایی
گر بکشندش نمیرود به دگر جا
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
درد اَحِبّا نمیبرم به اطبا
برخیِ جانت شوم که شمع افق را
پیش بمیرد چراغدانِ ثریا
گر تو شکرخنده آستین نفشانی
هر مگسی طوطیی شوند شکرخا
لعبت شیرین اگر تُرُش ننشیند
مدعیانش طمع کنند به حلوا
مردِ تماشای باغِ حسن تو سعدیست
دستْ فرومایگان برند به یغما
درود بر شما
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون خیلی سپاسگزارم
لایک و سابسکراب فراموش نشه دوستان عزیز
بریم سراغ غزل سوم از دیوان غزلیات شیخ اجل استاد سخن، سعدی
روی تو خوش مینماید آینهٔ ما
کآینه پاکیزه است و روی تو زیبا
چون می روشن در آبگینهٔ صافی
خویِ جمیل از جمالِ روی تو پیدا
هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت
از تو نباشد به هیچ روی شکیبا
صیدِ بیابان سر از کمند بپیچد
ما همه پیچیده در کمند تو عمدا
طایرِ مسکین که مهر بست به جایی
گر بکشندش نمیرود به دگر جا
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
درد اَحِبّا نمیبرم به اطبا
برخیِ جانت شوم که شمع افق را
پیش بمیرد چراغدانِ ثریا
گر تو شکرخنده آستین نفشانی
هر مگسی طوطیی شوند شکرخا
لعبت شیرین اگر تُرُش ننشیند
مدعیانش طمع کنند به حلوا
مردِ تماشای باغِ حسن تو سعدیست
دستْ فرومایگان برند به یغما
- دسته بندی
- تفریح و سرگرمی
- برچسب
- شعر, ادبیات پارسی, داستان
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند