Write For Us

حکایات سکسی و طنز از عبید زاکانی

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
1 نمایش
Published
عبید زاکانی

این کـ.*یر من ار چه کور و کل سر کـ.*یریست
میترسم از او که بس دلاور کـ.*یریست
ناگه بینی که سرنگون یک بارش
در چاه کـ.*س افکنم که کافر کـ.*یریست!

مردی به زنی گفت خواهم ترا بچشم تا دریابم تو شیرین‌تری یا زن من؟
گفت این حدیث از شویم پرس که وی من و او هر دو را چشیده باشد!

تماشای این ویدیو برای یچه ها مناسب نیست!

پد ر جوحی دو ماهی بزرگ بدو داد که بفروشد او در کوچه ها میگرد انید بر در خانه ای رسید زنی خوب صورت او را دید گفت که یک ماهی به من بده تا ترا جـمـ.اعی بدهم حجی ماهی بداد و جـمـ.اع بستد خوشش آمد ماهی د یگر بداد و دیگر بـ.کرد پس بر در خانه نشست گفت قدری آب می خواهم آن زن کوزه بد و د اد و بخورد و کوزه بر زمین زد و بشکست نا گاه شوهرش را از د ور بد ید د ر گریه افتاد مرد پر سید که چرا گریه می کنی گفت تشنه بود م از این خانه آب خواستم کوزه از د ستم بیفتاد و بشکست دو ماهی د اشتم خاتون به گرو کوزه برداشته است و من از ترس پدر به خانه نمیارم رفت مرد با زن عتاب کرد که کوزه چه قدر دارد ماهی ها بگرفت و به جوحی د اد تا به سلامت روان شد.

عـ.ربی با پنج انگشت غذا میخورد او را گفتند چرا چنین می‌خوری؟
گفت اگر به سه انگشت لقمه برگیرم دیگر انگشتانم را خشم آید.

قـ.زوینی با سپری بزرگ به جنگ ملاحده رفته بود از قلعه سنگی بر سرش زدند و سرش بشکست برنجید و گفت ای مردک کوری سپر بدین بزرگی نمی بینی و سنگ بر سر من میزنی؟!

مردی از کسی چیزی بخواست او را دشنام داد
گفت مرا که چیزی ندهی چرا به د شنام رانی؟
گفت خوش ندارم که تهی دست روانت کنم!

ابوحارث را پرسیدند مرد هشتاد ساله را فرزند آید؟
گفت آری اگرش بیست ساله جوانی همسایه بود!

عـ.ربی به حج رفت و پیش از دیگر مردم داخل خانه کعبه شد و در پرده کعبه آویخت و گفت بار خدایا پیش از آن که دیگران در رسند و بر تو انبوه شوند و زحمتت افزایند مرا بیامرز!

موذنی بانگ می گفت و می دوید پرسیدند که چرا می دوی؟ گفت می گویند که آواز تو از دور خوش است می دوم تا آواز خود بشنوم!

سلطان محمود پیری ضعیف را دید که پشتواره ای خار می کشد بر او رحمش آمد گفت ای پیر دو سه دینار زر می خواهی یا دراز گوش یا دو سه گوسفند یا باغی که به تو دهم تا از این زحمت خلاصی یابی پیر گفت زر بده تا در میان بندم و بر دراز گوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم سلطان را خوش آمد و فرمود چنان کردند...

مولانا نظام الدین عبیدالله زاکانی یکی از ستارگان فروزان آسمان شعر وادب ایران و از بزرگترین لطیفه پردازان و نقادان چیره دست روزگار است .
شرح احوال و تاریخ دقیق ولادت و وفات این فرزانه لطیفه سرای ، چون بیشتر اکابر علم و ادب این سرزمین در پرد؛ ابهام نهفته است و فقط از برخی قرائن و امارات بقسمتی از آن راه توان یافت
خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی شاعر و لطیفه‌پرداز نامدارایران در قرن هشتم هجری است. وی به لحاظ وضعیت اجتماعی آن روزگار، به طنز روی آورد و نظم و نثر خود را وسیلهٔ حمله به عرفها و عادات نادرست و مفاسد و معایب طبقهٔ مشخصی از اجتماع قرار داد. وی در حدود سالهای ۷۷۱ و ۷۷۲ هجری قمری زندگی را بدرود گفت. از آثار برگزیدهٔ او می‌توان به مثنوی عشاق‎نامه، کتاب اخلاق‌الاشراف، ریش‌نامه، صد پند، لطایف و ظرایف، رسالهٔ دلگشا و بالاخره منظومهٔ معروف موش و گربه اشاره کرد.


و چند اثر دیگر که در ویدیو خوندم

ویدیو رو لایک و کانال رو سابسکرایب کنید لطفا

لینک کانال تلگرام????????❤
https://t.me/Alef_Anahita

لینک پلی لیست هزلیات
https://youtu.be/eCUjYThB3mU?si=4h5hO7_URddJzpVr

لینک پلی لیست شاهنامه خوانی
https://youtu.be/DAQIq59aShc?si=NRT4pdW9VqonDrJG


از لینک زیرمیتونید بقیه پلی لیستها رو ببینید
لینک صفحه پلی لیست ها در کانال
https://www.youtube.com/@anahitaalef/playlists


لینک پلی لیست قصه های ایرانی
https://youtu.be/vN86Dr6B5zk?si=mJsNcrn5tUEn5hEk

لینک پلی لیست آیین های ایرانی
https://youtu.be/3G6XG-9LCnw?si=qQWehbSXU8QRkITt
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
سعدی, سکسی, هزلیات
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند