Write For Us

Iraj Janati Ataei - Mara Be Khaneh Am Bebar&Pol

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
214 نمایش
Published
ایرج جنتی عطایی - زمزمه های یک شب سی ساله - مرا به خانه ام ببر

شب آشیان شبزده
چکاوک شکسته پر
رسیده ام به ناکجا
مرا به خانه ام ببر
کسی به یاد عشق نیست
کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن
تو مانده ای و بغض من
از این چراغ مردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر
که شهر ، شهر یار نیست
مرا به خانه ام ببر
ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره می زند
که شب ، ترانه ساز نیست
مرا به خانه ام ببر
که عشق در میانه نیست
مرا به خانه ام ببر
اگر چه خانه ، خانه نیست




-------------
ایرج جنتی عطایی - زمزمه های یک شب سی ساله - پل

برای خواب معصومانه ی عشق
کمک کن بستری از گل بسازیم
برای کوچ شب هنگام وحشت
کمک کن با تن هم پل بسازیم
کمک کن سایه بونی از ترانه
برای خواب ابریشم بسازیم
کمک کن با کلام عاشقانه
برای زخم شب مرهم بسازیم
بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین منو تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن
تو رو می شناسم ای شبگرد عاشق
تو با اسم شب من آشنایی
از اندوه تو و چشم تو پیداست
که از ایل و تبار عاشقایی
تو رو می شناسم ای سر در گریبون
غریبگی نکن با هق هق من
تن شکسته تو بسپار به دست
نوازش های دست عاشق من
به دنبال کدوم حرف و کلامی ؟
سکوتت گفتن تمام حرفاست
تو رو از تپش قلبت شناختم
تو قلبت ، قلب عاشق های دنیاست
تو با تن پوشی از گلبرگ و بوسه
منو به جشن نور و اینه بردی
چرا از سایه های شب بترسم
تو خورشید رو به دست من سپردی
کمک کن جاده های مه گرفته
من مسافرو از تو نگیرن
کمک کن تا کبوترهای خسته
رو یخ بستگی شاخه نمیرن
کمک کن از مسافرهای عاشق
سراغ مهربونی رو بگیریم
کمک کن تا برای هم بمونیم
کمک کن تا برای هم بمیریم بذار قسمت کنیم تنهاییمونو
میون سفره ی شب تو با من
بذار بین من و تو دستای ما
پلی باشه واسه از خود گذشتن


.
دسته بندی
ترانه
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند