Write For Us

Iraj Janati Ataei - Selected poemsگل سرخ / همسفر / جنگل

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
262 نمایش
Published
ایرج جنتی عطایی - زمزمه های یک شب سی ساله - گل سرخ

دیدی ای غمگین تر از من
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی
مانده ام سر در گریبان
بی تو در شب های غمگین
بی تو باشد همدم من
یاد پیمان های دیرین
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
کنون نشسته در نگاهم
تصویر پر غرور چشمت
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد



----------

ایرج جنتی عطایی - زمزمه های یک شب سی ساله - هم سفر

تو از کدوم قصه ای که خواستنت عادته
نبودنت فاجعه ، بودنت امنیته
تو از کدوم سرزمین ، تو از کدوم هوایی
که از قبیله ی من ، یه آسمون جدایی
اهل هر جا که باشی
قاصد شکفتنی
توی بهت و دغدغه
ناجی قلب منی
پاکی آبی یا ابرنه خدا یا شبنمی
قد آغوش منی
نه زیادی نه کمی
منو با خودت ببر
من حریص رفتنم
عاشق فتح افق
دشمن برگشتنم
ای بوی تو گرفته تن پوش کهنه ی من
چه خوبه با تو رفتن ، رفتن ، همیشه رفتن
چه خوبه مثل سایه هم سفر تو بودن
هم قدم جاده ها ، تن به سفر سپردن
چی می شد شعر سفر
بیت آخرین نداشت
عمر کوچ من و تو
دم واپسین نداشت
س آخر شعر سفر
آخر عمر منه
لحظهی مردن من
لحظه ی رسیدنه
منو با خودت ببر




----------

ایرج جنتی عطایی - زمزمه های یک شب سی ساله - جنگل

پشت سر ، پشت سر
پشت سر جهنمه
روبرو ، روبرو
قتلگاه آدمه
روح جنگل سیاه
با دست شاخه هاش داره
روحمو از من میگیره
تا یه لحظه می مونم
جغدا تو گوش هم می گن
پلنگ زخمی می میره
راه رفتن دیگه نیست
حجله ی پوسیدن من
جنگل پیره
قلب ماه سر به زیر
به دار شاخه ها اسیر
غروبشو من می بینم
ترس رفتن تو تنم
وحشت موندن تو دلم
خواب برگشتن می بینم
هر قدم به هر قدم
لحظه به لحظه سایه ی
دشمن می بینم
پشت سر ، پشت سر
پشت سر جهنمه
روبرو ، روبرو
قتلگاه آدمه





.
دسته بندی
ترانه
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند