Write For Us

روایت فتح، با من سخن بگو دوکوهه، قسمت اول

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
870 نمایش
Published
قسمت اول از مجموعه دو قسمتی با من سخن بگو دوکوهه
آخرین روز اسفند ١٣٦٧، اندیمشك‌
‌‌اگر بپرسی دوكوهه كجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوكوهه پادگانی است در نزدیكی اندیمشك كه بسیجي‌ها را در خود جای مي‌داد و بعد سكوت كنیم؟ پس كاش نمي‌پرسیدی كه دوكوهه كجاست، چرا كه جواب گفتن به این سؤ‌ال بدین سادگي‌ها ممكن نیست. كاش تو خود در دوكوهه زیسته بودی كه دیگر نیازی به این سؤ‌ال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوكوهه مي‌آمدی؛ ماه‌ها بعد از ختم جنگ، روز تحویل سال.

گفته‌اند: شرف المكان بالمكین _ اعتبار مكان‌ها به انسان‌هایی است كه در آنها زیسته‌اند _ و چه خوب گفته‌اند. دوكوهه پادگانی است در نزدیكی اندیمشك كه سال‌های سال با شهدا زیسته است، با بسیجي‌ها،و همه‌ی سر مطلب در همین‌جاست.

اگر شهدا نبودند و بسیجي‌ها، آنچه مي‌ماند پادگانی بود درندشت، با زمین‌هایی آسفالته، خشك و كم دار و درخت، ساختمان‌هایی معمولی، كوتاهو بلند، و تیرك‌هایی كه بر آن پرچم نصب كرده‌اند. اما دوكوهه سال‌ها با شهدا زیسته است، با بسیجي‌ها، و از آنها روح گرفته است؛ روحی جاودانه. دوكوهه مغموم است، اما اشتباهنكنید! او جنگ را دوست ندارد، جمع باصفای بسیجي‌ها را دوست دارد، جمع شهدا را؛ آرزومند آن عرصه‌ای است كه در آن كرامات باطنی انسان‌ها بروز مي‌یابند.

‌‌داخل پادگان خالی دوكوهه‌

یك بار دیگر، سلام دوكوهه.

قطارها دیگر در كنار دوكوهه نمي‌ایستند و بسیجي‌ها از آن بیرون نمي‌ریزند. قطارها دوكوهه را فراموش كرده‌اند و حتی برای سلامی همنمي‌ایستند. بي‌رحمانه مي‌گذرند. اما شهدا انسی دارند با دوكوهه كه مپرس. با ذره ذره‌ی خاكش، با زمینش، با دیوارهایش، با ساختمان‌هایش، با همه‌ی آنچه در چشم ما هیچ نمي‌آید. مي‌گویی نه؟ از حوض روبه‌روی حسینیه‌ی حاج همت باز پرس كه همه‌ی شهدای دوكوهه با آب آن وضو ساخته‌اند. در حاشیه‌ی اطراف حوض تابلوهایی هست كه به یاد شهدا روییده‌اند. اما الفت شهدا با این حوض نه فكر كنی كه به سبب تابلوهاست! من چه بگویم؟ اینها سخنانی نیست كه بتوان گفت. تو خودت باید دریابی. واگرنه، دیگر چه جای سخن؟

زمین صبحگاه نیزهنوز در جست و جوی رازداران خویش است. اگر زبان خاك را بدانی، نوحه‌اش را در فراق آنها خواهی شنید، هر چند او همه‌ی لحظات آنچه را كه دیده است و شنیده، به خاطر دارد؛ صدای آسمانی شهید گلستانی را گاهِ خواندن دعای صبحگاه: اللهم اجعل صباحناً صباح الصالحین... نهرهای رحمات خاص حق جاری مي‌شد و باغ‌هایی از اشجار بهشتی لا اله الا الله مي‌رویید وزمین صبحگاه بقعه‌ای مي‌شد از بقاع رضوان. آنان كه در دوكوهه زیسته‌اند طراوت این جنات را در جان خویش آزموده‌اند و هنوز از سكر آن چهار نهر آب و عسل و شیر و شراب سرمستند.

جا دارد كه دوكوهه مزار عشاق باشد، زیارتگاه عشاقی كه از قافله‌ی شهدا جا مانده‌اند.
دسته بندی
اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند