Write For Us

روایت فتح مجموعه 3 قسمت 3 رضا

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
1,195 نمایش
Published
روایت فتح، مجموعه سوم، قسمت سوم، رضا
شب دوشنبه بیست و دوم دي‌ماه‌
‌‌اگر شب قدر شبی باشد كه تقدیر عالم در آن تعیین مي‌گردد، همه‌ی شب‌های جبهه شب قدر است و از همین‌جاست كه تاریخ آینده‌ی كره‌ی زمین تقدیر مي‌شود؛ شب‌هایی كه ملائكه‌ی خدا نازل مي‌گردند و ارواح مجاهدان راه خدا را از معارجی كه با نور فرش شده است به معراج مي‌برند. شاید آن شب، شب قدر رضا نیز باشد؛ همان شبی كه شهادت او تقدیر مي‌گردد. خدا مي‌داند.

آن شب قرار بود كه ما همراه بچه‌های جهاد در عملیات شركت كنیم، اما این كار انجام نشد و رضا(١) با همه‌ی اشتیاقی كه داشت صبورانه همه چیز را پذیرفت. آن شب او نشان داد كه بسی بیش‌تر از آنچه از او مي‌دانستیم اهل توكل و شجاع است.

‌‌دوشنبه بیست و دوم دی ماه، صبحزود، در كنار دژ اول‌
‌‌شب، گنجینه‌ی رازهای نامكشوف خلقت و بطنی است كه روز را در خود مي‌پرورد. اكنون‌ تاریخ، بعد از آن شب طولانی و سیاه كفر، به طلوع فجری دیگر رسیده است و از این پس هر روزی كه مي‌گذرد، با نزدیك شدن به صبح دولت حق، جهان روشن و روشن‌تر مي‌گردد. اینجا منبع و منشأ آن نور عظیمی است كه در وسعت جهان جلوه كرده است و البته ناگفته پیداست كه جبهه نیز نور خود را مدیون شمس ولایت است، ولایت آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین.

جهان هرگز باور نداشت كه اینچنین روزهایی را ببیند. سال‌ها بود كه راه و یاد انبیا فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی كه در ظلمت شب مي‌درخشند جز به چشم بیداران نمي‌آمدند، تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور، شب را شكست و اراده‌ی حق از وجود مؤ‌منینی كه لایق آیینگی بودند تجلی یافت و آخرین عصر جاهلیت نیز با انقلاب اسلامی ایران سپری شد. خفتگان هنوز از طلوع فجر بي‌خبرند و نمي‌دانند كه تاریخ در انتظار چه فردایی است. اما ای من! تو كه نخفته‌ای؟ چشم باز كن و جلوه‌ی اراده‌ی حق را از وجود این مجاهدان راه خدا ببین.

مأموریت دسته‌ی یك از گردانِ... مشخصشده است: زدن خاكریز در یك محور تازه، نزدیكي‌های پاسگاه شلمچه. قرار است كه ما نیز به همراه آنان برویم. هیچ راهی برای آنكه از آینده باخبر شویم و بدانیم كه چه در انتظار ماست وجود ندارد. پس ای نفس، بر خدا توكل كن و صبر داشته باش! همه چیز از جانب اوست كه مي‌رسد و اینچنین، هر چه باشد، نعمت است.

معطی نوروزنژاد، دانشجوی سال سوم كشاورزی، دانشگاه باختران، بي‌سیم‌چی... تركشی كه آن روز بر تن او نشست و جای زخمی كه بر پیكرش باقی مانده، سند افتخار او در پیشگاه رسول الله است. او بعد از یك دوره مداوای كوتاه در بیمارستان شریعتی، اكنون در یكی از روستاهای اسلام‌آباد زندگی مي‌كند.

اینجاست كه باید ما را شناخت و رمز پیروزی ما را دریافت. وقتی زخم تركش بر تن او نشست، گفت: یا مهدی، یا مهدی، و بعد چیزی نگذشت كه بر درد غلبه كرد. با كمال آرامش به دوربین نگاه كرد و خندید. خنده‌ای كه بیش از هر چیز پشت دشمن را مي‌شكند. امیدواریم برادر نوروزنژاد اكنون در آن روستای دور اسلام‌آباد و یا شاید در جبهه‌های نبرد، هر جا كه هست، پای تلویزیون باشد و در این تصویرها با همان سادگی و تواضع همیشگی، خاطرات خویش را تماشا كند.

‌‌صبح روز سه‌شنبه بیست و سوم دي‌ماه‌
دسته بندی
اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند