روایت فتح مجموعه سوم قسمت چهارم تیم آتش
قسمتی از متن:
وظیفهی هوانیروز در همه جای دنیا پشتیبانی هوایی از نیروهای زمینی است كه از راههای مختلفی انجام ميشود: تداركات، حمل مجروح، و عملیات رزمی. عملیات رزمی هوانیروز بر عهدهی گروهی است كه آنها را «تیم آتش» مينامند. در همهی ارتشهای دنیا وضعیت از همین قرار است، اما در اینجا در ایران، بر خلاف همهی دنیا، تفاوتی عمده و اساسی نیز وجود دارد كه ان شاءالله خدمتتان عرض خواهیم كرد. بگذارید سوختگیری هليكوپتر تمام شود، آنگاه آن تفاوت اساسی روشنخواهد شد.
یك خلبان وارد هليكوپتر ميشود و ميگوید: «بسمالله الرحمن الرحیم.»
بله، بسما الرحمن الرحیم. تفاوت اساسی در همینجاست. در دل یاد خدا و بر لب ذكر او،و اینچنین است كه دست نصرت خدا با ماست و كدام دست از یدا بالاتر؟ «یدالله فوق ایدیهم.»(١) آن تفاوت عمده كه ميخواستم بگویم در همینجاست. مثل این نهضت مثل كشتی نوح است كه با بسم ا هدایت ميشود: «بسم الله مجریها و مرسیها.»(2) و از صدر اسلام كه بگذریم، در كدامین برهه از تاریخ ميتوان جنگی اینچنین سراغ كرد؟ جنگ حق با باطل، جنگی كه زندهكنندهی نام و یاد انبیا و زمینهساز ظهور موعود آخرین است، جنگی كه همهی تاریخ چند هزار سالهی زمین در آن معنا و مفهوم ميگیرد، جنگی كه ثمرهی عمر صدها هزار سالهی كرهی ارض را به بار مينشاند. ما برای تحقق كامل حاكمیت احكام خدا بر جهان ميجنگیم و در این راه، همه چیز معنا و مفهوم دیگری ميیابد. این وظیفهای است كه امت ما در همان عهد ازلی خویش با آفریدگار متعال پذیرفته است و اینچنین، نه عجب اگر در فطرت ما این شیفتگی مستور است.
دلاوران هوانیروز فرزندان همین امتند و از میان محرومترین اقشار همینمردم برخاستهاند. آن ستوانیار خلبان ميگفت: «ما از همین مردم هستیم و برای همین دین و آیین خواهیم مرد.»
تیم آتش گرد هم آمدهاند تا مجموعهی عملیات و شیوهها و نتایجكار خود را بازنگری كنند. بگذارید ما هم نظر خود را بگوییم. خداوند خیرشان بدهد. از ما كه جز دعا بر نميآید. هر كس در این معركه، از پاوه و كردستان تا به امروز، مخصوصاً در والفجر هشت و كربلای پنج حضور داشته است، ميداند كه حماسهی دلاوريهای هوانیروز آنهمه عظیم است كه در محدودهی وصف نميگنجد. آنها از مصادیق سورهی والعادیات هستندو در وصفشان همین یك سخن كافی است.
در همان فرصت كوتاهی كه تیم آتش برای استراحت یافته بودند، به همان خلبانی بر خوردیم كه ساعتی پیش برای عملیات رفته بود. خوب، چه خبر؟ دوستانش با شوخی به او ميگفتند: «چقدر مصاحبه ميكنی، مگر تو خورهی مصاحبه داری؟» اما اگر تقصیری هم باشد متوجه ماست كه بچهها را به حرف ميكشیم.
قسمتی از متن:
وظیفهی هوانیروز در همه جای دنیا پشتیبانی هوایی از نیروهای زمینی است كه از راههای مختلفی انجام ميشود: تداركات، حمل مجروح، و عملیات رزمی. عملیات رزمی هوانیروز بر عهدهی گروهی است كه آنها را «تیم آتش» مينامند. در همهی ارتشهای دنیا وضعیت از همین قرار است، اما در اینجا در ایران، بر خلاف همهی دنیا، تفاوتی عمده و اساسی نیز وجود دارد كه ان شاءالله خدمتتان عرض خواهیم كرد. بگذارید سوختگیری هليكوپتر تمام شود، آنگاه آن تفاوت اساسی روشنخواهد شد.
یك خلبان وارد هليكوپتر ميشود و ميگوید: «بسمالله الرحمن الرحیم.»
بله، بسما الرحمن الرحیم. تفاوت اساسی در همینجاست. در دل یاد خدا و بر لب ذكر او،و اینچنین است كه دست نصرت خدا با ماست و كدام دست از یدا بالاتر؟ «یدالله فوق ایدیهم.»(١) آن تفاوت عمده كه ميخواستم بگویم در همینجاست. مثل این نهضت مثل كشتی نوح است كه با بسم ا هدایت ميشود: «بسم الله مجریها و مرسیها.»(2) و از صدر اسلام كه بگذریم، در كدامین برهه از تاریخ ميتوان جنگی اینچنین سراغ كرد؟ جنگ حق با باطل، جنگی كه زندهكنندهی نام و یاد انبیا و زمینهساز ظهور موعود آخرین است، جنگی كه همهی تاریخ چند هزار سالهی زمین در آن معنا و مفهوم ميگیرد، جنگی كه ثمرهی عمر صدها هزار سالهی كرهی ارض را به بار مينشاند. ما برای تحقق كامل حاكمیت احكام خدا بر جهان ميجنگیم و در این راه، همه چیز معنا و مفهوم دیگری ميیابد. این وظیفهای است كه امت ما در همان عهد ازلی خویش با آفریدگار متعال پذیرفته است و اینچنین، نه عجب اگر در فطرت ما این شیفتگی مستور است.
دلاوران هوانیروز فرزندان همین امتند و از میان محرومترین اقشار همینمردم برخاستهاند. آن ستوانیار خلبان ميگفت: «ما از همین مردم هستیم و برای همین دین و آیین خواهیم مرد.»
تیم آتش گرد هم آمدهاند تا مجموعهی عملیات و شیوهها و نتایجكار خود را بازنگری كنند. بگذارید ما هم نظر خود را بگوییم. خداوند خیرشان بدهد. از ما كه جز دعا بر نميآید. هر كس در این معركه، از پاوه و كردستان تا به امروز، مخصوصاً در والفجر هشت و كربلای پنج حضور داشته است، ميداند كه حماسهی دلاوريهای هوانیروز آنهمه عظیم است كه در محدودهی وصف نميگنجد. آنها از مصادیق سورهی والعادیات هستندو در وصفشان همین یك سخن كافی است.
در همان فرصت كوتاهی كه تیم آتش برای استراحت یافته بودند، به همان خلبانی بر خوردیم كه ساعتی پیش برای عملیات رفته بود. خوب، چه خبر؟ دوستانش با شوخی به او ميگفتند: «چقدر مصاحبه ميكنی، مگر تو خورهی مصاحبه داری؟» اما اگر تقصیری هم باشد متوجه ماست كه بچهها را به حرف ميكشیم.
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند