روایت فتح، مجموعه پنجم، قسمت یازدهم، آقا سعید
صبح روز پنجم مرداد، جادهی اسلامآباد به باختران
هواپیماهای عراقی برای پشتیبانی نیروهای منافقین مرتباً منطقهی حسنآباد و ارتفاعات مشرف به جادهی اسلامآباد را بمباران ميكنند، اما منافقین كه در منطقهی حسنآباد محاصره و زمینگیر شدهاند، یك بار دیگر چشم در سراب توهم تحلیلهای خودپرستانهی سركردگان خود گشودهاند. اما این بار بیداری به بهایی بس گران به دست آمده است.
حضور وسیع رزمآوران مردمی به سپاه پاسداران امكان داده است تا درحین مقابله با هجوم گستردهی دشمن از جبهههای جنوب و غرب و شمال غربی كشور، بتواند حركت ستون زرهی منافقین را در بیست كیلومتری اسلامآباد متوقف كند و با بستن تنگهی «پاتاق» آنان را به محاصره در بیاورد. رزمآوران اسلام با ایجاد خاكریز در میان جاده و استقرار بر ارتفاعات «چهارزبر» در فاصلهی دویست متری دشمن راه را بر آنها بستهاند وعملیات مرصاد را شب گذشته از همین نقطه آغاز كردهاند.
نگاهی در مجموعهی تجهیزات و تداركات منافقین نشان ميدهد كه آنان حداقل از دو سال قبل، متكی به حمایت كامل استكبار جهانی، در اندیشهی روزی اینچنین بودهاند. قبول قطعنامهی ٥٩٨ آنها را در این توهم عمیقتر ساخت كه نظام جمهوری اسلامی دیگر پشتوانهی قدرت مردمی خویش را از كف داده است. منافقین در این توهم تنها نبودند؛ هجوم گستردهی رژیم بعث نیز بعد از قبول قطعنامه بر همین انگار غلط مبتنی بوده است. اما این سراب توهم برای منافقین هنگامی فرو ریختكه دیگر راه بازگشت نیز مسدود بود و برای عقربی كه در محاصرهی آتش افتاده باشد چارهای جز گزیدن خویش باقی نیست.
آیا اتحاد صدام و منافقین فينفسه برای آنكه پرده از باطن پلید وابستگی منافقین بردارد كافی نیست؟ بهراستی این صدها تانك و نفربر و خودروهای سفارشی از كجا آمده است؟ آیا اگر انسان مسحور فتنهی شیطان نباشد، باز هم برای جست وجوی حق به سراغ غربزدگان وابستهای چون سركردگان منافقین خواهد رفت؟ آیا باقیماندهی منافقین هنوز هم در نیافتهاند كه مردم ما اهل ولایتند و سخن را تنها از كسانی ميپذیرند كه در صورت و سیرت به رسول الله و ائمهی اطهار : ماننده باشند، نه از كازانواهای خودفروختهای چون سركردگان منافقین؟ رزمآور مجاهد عراقی بهخوبی توانست از عهدهی بیان آن پیوند ولایی كه امت حزب الله را به امامشان ميپیوندد بر آید. او ميگفت اگر حضرت امام مصلحت را در این دیدند كه قطعنامهی ٥٩٨ پذیرفته شود، دیگر برای ما جایی برای سخن باقی نميماند؛ حكم، حكم ایشان است، چه در جنگ و چه در صلح.
آقا سعید، فرمانده این محور عملیاتی، همان كسی بود كه ما در جست و جوی او بودیم. او مظهر همان روحی است كهحزب الله را از انسانهای دیگر جدا ميكند و البته در میان رزمآوران ما دلاورانی چون سعید كم نیستند.
صبح روز پنجم مرداد، جادهی اسلامآباد به باختران
هواپیماهای عراقی برای پشتیبانی نیروهای منافقین مرتباً منطقهی حسنآباد و ارتفاعات مشرف به جادهی اسلامآباد را بمباران ميكنند، اما منافقین كه در منطقهی حسنآباد محاصره و زمینگیر شدهاند، یك بار دیگر چشم در سراب توهم تحلیلهای خودپرستانهی سركردگان خود گشودهاند. اما این بار بیداری به بهایی بس گران به دست آمده است.
حضور وسیع رزمآوران مردمی به سپاه پاسداران امكان داده است تا درحین مقابله با هجوم گستردهی دشمن از جبهههای جنوب و غرب و شمال غربی كشور، بتواند حركت ستون زرهی منافقین را در بیست كیلومتری اسلامآباد متوقف كند و با بستن تنگهی «پاتاق» آنان را به محاصره در بیاورد. رزمآوران اسلام با ایجاد خاكریز در میان جاده و استقرار بر ارتفاعات «چهارزبر» در فاصلهی دویست متری دشمن راه را بر آنها بستهاند وعملیات مرصاد را شب گذشته از همین نقطه آغاز كردهاند.
نگاهی در مجموعهی تجهیزات و تداركات منافقین نشان ميدهد كه آنان حداقل از دو سال قبل، متكی به حمایت كامل استكبار جهانی، در اندیشهی روزی اینچنین بودهاند. قبول قطعنامهی ٥٩٨ آنها را در این توهم عمیقتر ساخت كه نظام جمهوری اسلامی دیگر پشتوانهی قدرت مردمی خویش را از كف داده است. منافقین در این توهم تنها نبودند؛ هجوم گستردهی رژیم بعث نیز بعد از قبول قطعنامه بر همین انگار غلط مبتنی بوده است. اما این سراب توهم برای منافقین هنگامی فرو ریختكه دیگر راه بازگشت نیز مسدود بود و برای عقربی كه در محاصرهی آتش افتاده باشد چارهای جز گزیدن خویش باقی نیست.
آیا اتحاد صدام و منافقین فينفسه برای آنكه پرده از باطن پلید وابستگی منافقین بردارد كافی نیست؟ بهراستی این صدها تانك و نفربر و خودروهای سفارشی از كجا آمده است؟ آیا اگر انسان مسحور فتنهی شیطان نباشد، باز هم برای جست وجوی حق به سراغ غربزدگان وابستهای چون سركردگان منافقین خواهد رفت؟ آیا باقیماندهی منافقین هنوز هم در نیافتهاند كه مردم ما اهل ولایتند و سخن را تنها از كسانی ميپذیرند كه در صورت و سیرت به رسول الله و ائمهی اطهار : ماننده باشند، نه از كازانواهای خودفروختهای چون سركردگان منافقین؟ رزمآور مجاهد عراقی بهخوبی توانست از عهدهی بیان آن پیوند ولایی كه امت حزب الله را به امامشان ميپیوندد بر آید. او ميگفت اگر حضرت امام مصلحت را در این دیدند كه قطعنامهی ٥٩٨ پذیرفته شود، دیگر برای ما جایی برای سخن باقی نميماند؛ حكم، حكم ایشان است، چه در جنگ و چه در صلح.
آقا سعید، فرمانده این محور عملیاتی، همان كسی بود كه ما در جست و جوی او بودیم. او مظهر همان روحی است كهحزب الله را از انسانهای دیگر جدا ميكند و البته در میان رزمآوران ما دلاورانی چون سعید كم نیستند.
- دسته بندی
- اندیشه و حکمت
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند