Write For Us

شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف - شاهنامه خوانی قسمت دوازدهم - فریدون کابوس ضحاک

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
11 نمایش
Published
شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف - شاهنامه خوانی قسمت دوازدهم - فریدون کابوس ضحاک
سلام به روی ماهتون
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون خیلی ممنونم
در این قسمت با شخصیتی آشنا میشیم که هنوز متولد نشده در جهان تاثیر می گذاره
فریدون
کسی که یزدان خبر اومدنش رو قبل از همه به دشمنش میده و ترسش رو به دل دشمنش می اندازه

چو از روزگارش چهل سال ماند...نگر تا بسر برش یزدان چه راند
در ایوان شاهی شبی دیر یاز...به خواب اندرون بود با ارنواز
چنان دید کز کاخ شاهنشهان...سه جنگی پدید آمدی ناگهان
دو مهتر یکی کهتر اندر میان...به بالای سرو و به فر کیان
کمر بستن و رفتن شاهوار...به چنگ اندرون گرزهٔ گاوسار
دمان پیش ضحاک رفتی به جنگ...نهادی به گردن برش پالهنگ
همی تاختی تا دماوند کوه...کشان و دوان از پس اندر گروه
بپیچید ضحاک بیدادگر....بدریدش از هول گفتی جگر
یکی بانگ برزد بخواب اندرون...که لرزان شد آن خانهٔ بیستون
بجستند خورشید رویان ز جای...از آن غلغل نامور کدخدای
چنین گفت ضحاک را ارنواز...که شاها چه بودت نگویی به راز
که خفته بدآرام در خان خویش...بدین سان بترسیدی از جان خویش
زمین هفت کشور به فرمان تست.........دد و دام و مردم به پیمان تست
به خورشید رویان جهاندار گفت...که چونین شگفتی نماند نهفت
که گر از من این داستان بشنوید....شودتان دل از جان من ناامید
به شاه گرانمایه گفت ارنواز.......که بر ما بباید گشادنت راز
توانیم کردن مگر چاره‌ای...که بی‌چاره‌ای نیست پتیاره‌ای
سپهبد گشاد آن نهان از نهفت...همه خواب یک یک بدیشان بگفت
چنین گفت با نامور ماهروی....که مگذار این را ره چاره چوی
نگین زمانه سر تخت تست....جهان روشن از نامور بخت تست
تو داری جهان زیر انگشتری....دد و مردم و مرغ و دیو و پری
ز هر کشوری گرد کن مهتران....از اخترشناسان و افسونگران
سخن سربه سر موبدان را بگوی....پژوهش کن و راستی بازجوی
نگه کن که هوش تو بر دست کیست....ز مردم شمار ار ز دیو و پریست
چو دانسته شد چاره ساز آن زمان....به خیره مترس از بد بدگمان
شه برمنش را خوش آمد سخن....که آن سرو سیمین برافگند بن
جهان از شب تیره چون پر زاغ...هم آنگه سر از کوه برزد چراغ
تو گفتی که بر گنبد لاژورد...بگسترد خورشید یاقوت زرد
سپهبد به هرجا که بد موبدی...سخن دان و بیداردل بخردی
ز کشور به نزدیک خویش آورید...بگفت آن جگر خسته خوابی که دید
نهانی سخن کردشان آشکار...ز نیک و بد و گردش روزگار
که بر من زمانه کی آید بسر...کرا باشد این تاج و تخت و کمر
گر این راز با من بباید گشاد...و گر سر به خواری بباید نهاد
لب موبدان خشک و رخساره تر...زبان پر ز گفتار با یکدیگر
که گر بودنی باز گوییم راست...به جانست پیکار و جان بی‌بهاست
و گر نشنود بودنیها درست...بباید هم اکنون ز جان دست شست
سه روز اندرین کار شد روزگار...سخن کس نیارست کرد آشکار
به روز چهارم برآشفت شاه....برآن موبدان نماینده راه
که گر زنده‌تان دار باید بسود....و گر بودنیها بباید نمود
همه موبدان سرفگنده نگون....پر از هول دل دیدگان پر ز خون
از آن نامداران بسیار هوش....یکی بود بینادل و تیزگوش
خردمند و بیدار و زیرک بنام....کزان موبدان او زدی پیش گام
دلش تنگتر گشت و ناباک شد....گشاده زبان پیش ضحاک شد
بدو گفت پردخته کن سر ز باد....که جز مرگ را کس ز مادر نزاد
جهاندار پیش از تو بسیار بود....که تخت مهی را سزاوار بود
فراوان غم و شادمانی شمرد...برفت و جهان دیگری را سپرد
اگر بارهٔ آهنینی به پای...سپهرت بساید نمانی به جای
کسی را بود زین سپس تخت تو...به خاک اندر آرد سر و بخت تو
کجا نام او آفریدون بود....زمین را سپهر همایون بود
هنوز آن سپهبد ز مادر نزاد....نیامد گه پرسش و سرد باد
چو او زاید از مادر پرهنر...بسان درختی شود بارور
به مردی رسد برکشد سر به ماه...کمر جوید و تاج و تخت و کلاه
به بالا شود چون یکی سرو برز...به گردن برآرد ز پولاد گرز
زند بر سرت گرزهٔ گاوسار...بگیردت زار و ببنددت خوار
بدو گفت ضحاک ناپاک دین...چرا بنددم چیست از منش کین
دلاور بدو گفت گر بخردی...کسی بی‌بهانه نسازد بدی
برآید به دست تو هوش پدرش...از آن درد گردد پر از کینه سرش
یکی گاو برمایه خواهد بدن...جهانجوی را دایه خواهد بدن
تبه گردد آن هم به دست تو بر...بدین کین کشد گرزهٔ گاوسر
چو بشنید ضحاک بگشاد گوش...ز تخت اندر افتاد و زو رفت هوش
گرانمایه از پیش تخت بلند...بتابید روی از نهیب گزند
چو آمد دل نامور بازجای...بتخت کیان اندر آورد پای
نشان فریدون بگرد جهان...همی باز جست آشکار و نهان
نه آرام بودش نه خواب و نه خورد...شده روز روشن برو لاژورد
این متن ادیت خواهد شد

موسیقی ابتدای ویدیو هنر دوست گرامی آقای علیرضا سلگی هست
the intro music is written and played by Mr. ALIREZA SOLGI
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
شاهنامه فردوسی, شاهنامه خوانی, حکیم سخن
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند