Write For Us

شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف - شاهنامه خوانی قسمت پانزدهم -

E-Commerce Solutions SEO Solutions Marketing Solutions
2 نمایش
Published
شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف - شاهنامه خوانی قسمت پانزدهم - کاوه ی دادخواه
سلام به روی ماهتون
ازتون به خاطر نظرات پر مهرتون خیلی ممنونم
لایک و سابسکراب فراموش نشه دوستان عزیز

چنان بد که ضحاک را روز و شب

به نام فریدون گشادی دو لب

بران برز بالا ز بیم نشیب

شده ز آفریدون دلش پر نهیب

چنان بد که یک روز بر تخت عاج

نهاده به سر بر ز پیروزه تاج

ز هر کشوری مهتران را بخواست

که در پادشاهی کند پشت راست

از آن پس چنین گفت با موبدان

که ای پرهنر با گهر بخردان

مرا در نهانی یکی دشمن‌ست

که بربخردان این سخن روشن است

به سال اندکی و به دانش بزرگ

گوی بدنژادی دلیر و سترگ

اگر چه به سال اندک ای راستان

درین کار موبد زدش داستان

که دشمن اگر چه بود خوار و خرد

نبایدت او را به پی بر سپرد

ندارم همی دشمن خرد خوار

بترسم همی از بد روزگار

همی زین فزون بایدم لشکری

هم از مردم و هم ز دیو و پری

یکی لشگری خواهم انگیختن

ابا دیو مردم برآمیختن

بباید بدین بود همداستان

که من ناشکبیم بدین داستان

یکی محضر اکنون بباید نوشت

که جز تخم نیکی سپهبد نکشت

نگوید سخن جز همه راستی

نخواهد به داد اندرون کاستی

زبیم سپهبد همه راستان

برآن کار گشتند همداستان

بر آن محضر اژدها ناگزیر

گواهی نوشتند برنا و پیر

هم آنگه یکایک ز درگاه شاه

برآمد خروشیدن دادخواه

ستم دیده را پیش او خواندند

بر نامدارانش بنشاندند

بدو گفت مهتر بروی دژم

که بر گوی تا از که دیدی ستم

خروشید و زد دست بر سر ز شاه

که شاها منم کاوهٔ دادخواه

یکی بی‌زیان مرد آهنگرم

ز شاه آتش آید همی بر سرم

تو شاهی و گر اژدها پیکری

بباید بدین داستان داوری

که گر هفت کشور به شاهی تراست

چرا رنج و سختی همه بهر ماست

شماریت با من بباید گرفت

بدان تا جهان ماند اندر شگفت

مگر کز شمار تو آید پدید

که نوبت ز گیتی به من چون رسید

که مارانت را مغز فرزند من

همی داد باید ز هر انجمن

سپهبد به گفتار او بنگرید

شگفت آمدش کان سخن‌ها شنید

بدو باز دادند فرزند او

به خوبی بجستند پیوند او

بفرمود پس کاوه را پادشا

که باشد بران محضر اندر گوا

چو بر خواند کاوه همه محضرش

سبک سوی پیران آن کشورش

خروشید کای پای مردان دیو

بریده دل از ترس گیهان خدیو

همه سوی دوزخ نهادید روی

سپر دید دلها به گفتار اوی

نباشم بدین محضر اندر گوا

نه هرگز براندیشم از پادشا

خروشید و برجست لرزان ز جای

بدرید و بسپرد محضر به پای

گرانمایه فرزند او پیش اوی

ز ایوان برون شد خروشان به کوی

کتابی که من ازش میخونم ، نسخه ای از کتاب شاهنامه فردوسیه به تصحیح آقای جلال خالقی مطلق
از انتشارات Bibliotheca Persica
(The State of New York University Press)
در نیویورک 1366
موسیقی آغازین :
قطعه ای در مایه ی نواست که توسط هنرمند گرامی آقای علیرضا سلگی به صورت اختصاصی برای این مجموعه ساخته و نواخته شده ، ایشون از سال 1386 سه تار نوازی و ردیف سازی رو نزد استاد حمید دژآگه و در محضر آقایان فرشاد خزایی و پویا سرایی آموزش دیدند و همچنین در زمینه ردیف آوازی به مدت ۶ سال نزد استاد مظفر شفیعی هنر آموزی کردن
موسیقی ابتدای ویدیو هنر دوست گرامی آقای علیرضا سلگی هست
the intro music is written and played by Mr. ALIREZA SOLGI
دسته بندی
تفریح و سرگرمی
برچسب
شاهنامه فردوسی, شاهنامه خوانی, حکیم سخن
وارد شوید یا ثبت نام کنید تا دیدگاه ارسال کنید.
اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند